محل تبلیغات شما

انسان طاغی یا عاصی درباره فلسفه انقلابه. وقتی آدمها از وضع موجود ناراضی میشن به خاطر درد و رنجی که متحمل میشن، و  بخوان ارزشی رو تحقق ببخشن طغیان میکنن. گاهی هم برای دفاع از دیگران این اتفاق میفته. 
توی مقدمه‌ی کتاب طاعون که یک سال پیش خوندم _که اینجا یادداشتش کردم_  یادمه  آثار کامو رو به دو دوره پوچی (بیگانه، سیزیف) و عصیان( طاعون و انسان طاغی) تقسیم میکرد. حالا میبینم که انسان طاغی و طاعون یه جورایی به عصیان و طغیان در برابر شرایط درد و رنج می‌پردازه.

کامو معتقده که انسان تنها با طغیان می‌تونه با پوچی مقابله کنه. و اینکه برای اینکه اصیل باشیم نباید مثل گذشتگان زندگی کنیم و این گفته‌ی دکارت رو به این شکل درآورد: "طغیان می‌کنم، پس هستیم!" (در این نظر دو تا از اصول ۴گانه مربوط به  اگزیستانسیالیستها وجود داره که اولا زندگی بی‌معناست و هیچ هدف از پیش تعیین‌شده‌ای نداره مگر اینکه انسان خودش بهش معنایی بده. کامو با طغیان میخواد به زندگی معنا بده. و دوم بحث اصالت هست که کامو باز راه اصالت داشتن رو طغیان میدونه. [اون دوتای دیگه آزادی و مسئولیت هست]).
او در این کتاب طغیان رو از نظر داستایوفسکی، ساد، رمانتیکها، هگل، نیچه، باین، نچایف، مارکس و خیلی‌های دیگه که در آثارشون نمایان هست بررسی کرده. و فصل چهارم از طغیان و هنر و طغیان و رمان بحث کرده. و رمان پروست و رمان امریکایی رو مقایسه میکنه.
چیزی که مشخصه مخالفت کامو با مارکسیسمه.

در کل بگم که کتاب خوبی بود اما مشکل. به این دلیل که این کتاب هم فلسفیه هم تاریخی و شاید به نوعی بشه گفت فلسفه‌ی تاریخ. چون فلسفیه (بیشتر قسمتهای اول کتاب)فهمش دقت میخواد و این منو زود خسته میکنه و باعث میشه ۳۳۶ ص رو توی دو سه هفته بخونم. و چون تاریخیه نقاط مبهم و کور زیاد داره(بیشتر تاریخ باستان و کمتر تاریخ معاصر) وقتی با اسامی برخورد میکنی که شناختی از خودشون و داستان پشتشون نداری. ولی این دو عامل باعث میشه همش در حال جستجو از منابع دیگه باشی و چیزای جدید یاد بگیری و همینا باعث میشه کتاب سنگینی از نظر متن خوندنش طولانی بشه. برای من مثلا باعث شد دوباره اگزیستانسیالیست رو _که موقع خوندن "تهوع" سارتر خوندم_ مرور کنم. و مرور باعث میشه نکات جدید رو از همون متن متوجه بشی و بهتر فهمش کنی. 
طبق علایق خودم من فصل چهارم رو که طغیان و هنر و طغیان و رمان بود رو دوس داشتم. 

دکارت میگه من می‌اندیشم پس هستم
کامو میگه من طغیان میکنم پس هستیم
منم میگم من کتاب میخوانم پس هستم:) _طبق استدلال کامو_ چون کتاب خوندن به زندگی من معنا میده و اصالت رو و هویتی خاص رو برای آدم به ارمغان میاره. و از طرف دیگه باعث اندیشیدن (دکارت) هم میشه:)

 

بخشهایی از کتاب:

یادداشت (انسان طاغی) کامو

یادداشت (از شریعتی) دکتر سروش

یادداشت (وصیت خیانت‌شده) میلان کوندرا

رو ,طغیان ,کتاب ,کامو ,انسان ,باعث ,باعث میشه ,و رمان ,طغیان و ,انسان طاغی ,و طغیان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها